سکسکه و تکونهای آرتای من
آرتا جون مامان شما خیلی قشنگ تکون میخوری.هزار الله اکبر بهت مامان جان
شما خیلی شیطون و هوشیار هستی .و اینکه کامل گلیمتو از آب میکشی بیرون
مثلا وقتی من تو خوب یکم بد میخوابم شما انقدر لگد میزنی تا مامان بیدار شه و جاشو عوض کنه.
تا به شکمم دست میزنم شما سریع بلند میشی و تکون میخوری
با بابا محسن خیلی خوب رابطه بر قرار میکنی.تا باهات صحبت میکنه و میگه آقا آرتا برای بابا تکون بخور فوری تکون میخوری.باابایی هم کلی ذوووووووووووقققق میکنه
منم که دیگه هیچی.غش و ضعف و همه چی با هم
و همش هم در حال سکسکه هستی.اونم سکسکه های طولانی.دلم میخواد کلی بچلونمت وقتی سکسکه میکنی.شکم من خیلی بامزه میپره بالا.وای مامانی فدات شه
پسرم شما هنوز نچرخیدی و حالت نشسته داری.کلی به کمر و معدم فشار میاری و من دردم میگیره.ولی تمام دردهارو با تمام وجود دوست دارم
راستی مامانی شما گاهی منو صبحها که چه عرض کنم ظهرها با سکسکه از خواب بیدار میکنی.منم بیدار میشم و کلی قربون صدقت میرم