عشق مامان.آقا آرتاعشق مامان.آقا آرتا، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه سن داره

پسر پاییزی من

درد و دل با پسرم

پسر مامان .مامان تو این مدت خیلی اذیت شد.خیلی آزمایشهای مختلف داد و خیلی سختیها کشید که همه رو فقط و فقططططططططط به عشق شما تحمل کرد عزیز دلم شما یه بابا محسن داری که همه عشق مامان پریساس.آخه بهترین همسر دنیا برای مامانه و میدونم که بهترین بابا هم برای شما عسل پسر میشه. بابایی تو این مدت خیلی هوای منو داره.خیلی درکم میکنه.نمیزاره کار کنم.نمیزاره چیزی بلند کنم.نمیزاره عصبی بشم نمیزاره حتی غذا درست کنم کلی هم میاد دست میزاره روشکم من و با شما صحبت میکنه و قربون صدقه شما میره.وقتی شما تکون میخوری چشماش برق میزنه.وقتی شما لگد میزنی بابایی کیف میکنه. مامان جان اینارو برات نوشتم که انشاالله روزی که شمام مرد یه خونه شدی قدر خانومتو بدونی. ...
28 مرداد 1392

سونو 3 بعدی

پسرم تو هفته 27 رفتیم سونو 3 بعدی که چهره شما رو ببینیم سونو رنگی بود. خانم دکتر گفت شما بیشتر شبیه مامان هستی.و همه چیزتون هم خدارو شکر سالمه البته خانم دکتر گفتن ماشاالله شما گل پسر تپلی هم هستی.حدود 200 گرم اضافه وزن داری و قدت هم خوبه امیدوارم موقع تولد هم تپلی باشی و 100 البته سالم. همش دعا میکنم زردی نداشته باشی.اذیت نشی در ضمن شما خیلی هم شیطونی.اصلا آروم و قرار نداری.همش در حال وول خوردن هستی. خانم دکتر هم این قضیه رو تایید میکنه. وقتی دستگاه سونو میاد رو شکم من.شما تند تند عکس العمل نشون میدی و ضربه میزنی و تکون میخوری.الهی فدات شم   ...
28 مرداد 1392

اننتخاب اسم

قشنگه من.من و بابا تصمیم گرفتیم اسم شما رو بزاریم محمد آرتا.   آرتا اوستایی هست به معنی راست گفتار و درست کردار امیدوارم اسمتو دوست داشته باشی
28 مرداد 1392

گل پسر مامان و سونو آنومالی

عزیزم با بابا جون رفتیم سونو انومالی که برای سلامت جنین هست آقای دکتر گفت شما گل پسریییییییییی الهی فدات بشم.دیگه از این به بعد میتونیم شمارو آقا پسر گل صدا کنیم. از سونو که اومدیم بیرون به همه خبر دادیم و همه کلی خوشحال شدنننننننن البته از این سونو آقای دکتر بهمون سی دی داد که امیدوارم یه روزی بهت نشون بدم و تا اون روز خراب نشه ...
21 مرداد 1392

عید 92

قشنگه مامان امسال من و بابا دیگه تنها نبودیم و شما هم پیشمون بودی.منم ازین بابت واقعا خوشحالم و به خودم افتخار میکنم و از خدا ممنونم که منو لایق مادر شدن دونست.اونم مادر کوچولوی نازی مثل تو عید با مامان مریم و بابایی و لیدا و لادن جون و خاله لیلا و سپید رفتیم بابلسر .خیلی خوش گذشت قبل سال تحوبل رفتیم و 3 عید برگشتیم.البته سال تحویل همه رفتیم کنار دریا انشاالله عید 93  دیگه خودت پیشمون هستی. خلاصه از شمال که برگشتیم تغریبا همش خونه بودیم چون حال مامان زیاد خوب نبود 8 عید بود که حس مادرانم میگفت یه خبرهایی هست.دلم شور میزد.آخه احساس میکردم حالتهای تهوع بارداریم قطع شده.نگران بودم.دیگه 9 عید طاقت نیاوردم و با بابا رفتیم سونو گراف...
21 مرداد 1392

قلب کوچولوت

عزیزم مامان 2 هفته بعد از اینکه به وجود تازنین شما پی برد رفت بیمارستان صارم و پیش خانم دکتر مژگان کرم نیا و سونو انجام دادو قلب نازنین شما رو دید که تند تند میتپه الهی فدات بشم. ...
21 مرداد 1392

بدون عنوان

به نام خدایی که وجود تو نازنین رو به من و بابایی هدیه کرد. سلام عزیز دلم الان چند ماهی از اینکه تو اومدی تو دل مامان میگذره ببخش مامانو که تنبلی کرده ولی دیگه قول میدم که تند تند بیام و آپ کنم هنوز ندیدمت ولی دیوانه وار عاشقتم همه کس من ...
20 مرداد 1392